تازه فهمیدم چرا طنزهای من طرفدار داره خصوصا منطق طنز که طرفدار زیاد داره.
ماشالا همه هم مدعی هستند که در این ورزشها سردمدار هستند . یک سری هم خودشان را پدر این رشته های ساختگی میدانند.
مادرم گریه کرده بود و رنگ پدرم پریده بود. دایی ام هم طبق معمول با دستش به پیشانی اش میزد و وای وای میکرد.
وزارت ورزش این روزها مثل چلوکبابی شده، یکی میخره، یکی میکوبه یکی به سیخ میکشه. یه ورزشکار المپیکی دوپینگ کرد.
با هزار بدبختی توی جوب پر از کثافت، دو سه تا از تیله ها رو پیدا میکردیم. دوباره میرفتیم سراغ اصغر عینکی
سریع چاقو رو گرفتم ازش و دستش رو پیچ دادم، به همسرم گفتم زنگ بزن صدو ده زنگ بزن پلیس،